سلام :)

بعد از ظهر با مامان خانوم و آقای بابا شمع دونی کاشتیم و دوچرخه سواری کردیم :) 

کلی انرژی مثبت دارم و اومدم تند تند اینجا بنویسم که این حس بد و منفی یکم کمتر بشه


نزدیک خونه ما یه باغ هست که توش بلبل دارن. بعد این بلبلا خواب و آرام ندارن. تمام وقت در حال چهچهه هستند. خیلی دوسشون دارم. کاش باغ مال ما بود میرفتم نزدیک خونه شون مینشستم صداشونو میشنیدم. شاید هم یه روز قسمت شد رفتیم توی باغ همساده :دی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد