یه چیز میگم بین خودمون باشه

اول اومدم نوشتم حالم بده و فشار روحی و کاری و ...

ولی همین الان تصمیم گرفتم پاکش کنم.

 

من حالم خوبه

بهتر از این نمیشه

استرس کار رو بی خیال

نمیگم باید بی تفاوت بود

ولی این دنیا که امروز هستی و فردا معلوم نیست باشم! ارزششو نداره

مگه من به دنیا اومدم که بشم غم و غصه ربا؟ (به ضم ر ،همون آهن ربا ی غم و غصه)

بی خیال میدان شدید مغناطیسیش

کافیه یه لحظه جریانو قطع کنی تا همه غم و غصه ها دور بشن ازت

جدی آدمی مثل آهنربا میمونه. به هر چیزی فکر کنه ، همونو جذب میکنه به طرف خودش

 

پ.ن : کجاست دکتر.... استاد عزیز مغناطیس که ببینه از درسش کجا استفاده کردم :پی

 

 

 

تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا
خانه کوچک ما سیب نداشت
حمید مصدق

پ.ن : نمیدونم چه چیزی توی این شعر هست که آرومم میکنه. خیلی وقتا که دلم پره ،خوندنش حس ابری وخوبی بهم میده.مثل الان

بعضی وقتا که یادم میره صفحه کلید رو لاتین کنم و اسمت رو مینویسم، دلم یهو میگیره.

چرا تنفر رو مشق نکردم تا حال؟

 

خب تعطیلات هم تموم شد

مسافرا هم به سلامتی تشریف بردن این شهر بینوا یه نفسی بکشه. داشتیم خفه میشدیم.

تعطیلات هم خوب ولی خیلی کم بود به خصوص که چند روز از تعطیلات رسمی هم کار بود

سیزده بدر هم عالییییییییی. رفتیم کوه نزدیک قله کنار چشمه . یه وقتایی پر از مه یه وقتایی آفتاب شدید یه وقتی هم دو نه های پراکنده ی بارون

ما هم روی شیب کوه حسابی دویدیم. دق دلیمو از دویدن در آوردم.

سبزه هم گره نزدیم نمیدونم چرا بدم میاد از این رسم :دییییی

خب من حالم بهتره

صبحی (وسطاش) جای شما خالی نباشه یییییییک(به فتح ی) [:دییییییی] بغضی گیر کرده بود توی گلوم که داشتم خفه میشدم.

یه چیزی میگم نخندین بهم

عین بچه های دو ساله میمونم. با یه چیز کوچییییییک بغضه میاد با یه دونه پفک میره خودش.

راست میگم به خدا اصلا هم ادا نیست.

آقای بابا همیشه میگه: آخه تو کی میخوای بزرگ بشی؟

 

نمیدونم تو چقدر به چشم بد اعتقاد داری.

من میشه گفت این چیزا رو قبول ندارم. ولی

ولی

الان احساس کردم حوصله نوشتن ندارم

بمونه برای بعد

 

 

الان همه مشغول عید دیدنی و مسافرت و مهمونی هستن من نشستم اینجا دارم کار میکنم

حس و حال زیاد جالبی نیست

امسال تحویل سال و تعطیلات یه حال و هوای خوبی داشت

چند سال اخیر موقع تغییر سال و دم عید شرایطم یه جور خاصی بوده نمیدونم چطور بنویسم

ولی وقتی بهش فکر میکنم ........... همه شون یه شباهت جالب داشته :)

پ.ن۱: امسال اس ام اس تبریک سال جدید انگار درست و سر موقع نرسیده بعضیهاشم انگار اصلا نرسیده

پ.ن۲: این چند روز یه چند جایی زیارت رفتم. برای همه! دعا کردم. طبق معمول تک تک دوستان (به اصطلاح مجازی) سر لیست دعاهام قرار داشتن.