بهار این روزا کلا نقاب میزنه. حال خوشی نداره. ولی مجبوره به تظاهر. همین

سلام سلام

من الان ذوق زده هستم.

اومدم اینجا بنویسم که من همه کادهامو میخوام.

شما اگه جای من بودین از این همه کادو (شکلات، کتاب، پاستییییییییییل، آجییییییل اونم توی کوزه و....) میگذشتین؟ خدایی میگذشتین؟ 


شوخی بود


خیلی خوشحالم از داشتن دوستای خوبی مثل شما. ممنونم.



سلام

میخواستم بیام در مورد شب یلدا بنویسم. ولی هیر چی فکر میکنم فالم یادم نمیاد.

جای دوستان خالی. بسی خوش گذشت.


جناب حافظ هم لطف فرمودن و بهانه دست خان داداش و ته تغاری دادن جهت اذیت من . جوری که آقای بابا هم همراهی میفرمودن باهاشون :دی


زمستون رو دوست دارم. فصل منه :)


از احوالاتم: تازه دارم میفهمم وقتی  یکی میگه وقت سر خاروندن ندارم یعنی چی :دیییییییی



تهدید جدی: اگه کامنت نذارین دیگه نمینویسم (شوخی بودا )       چه دلم برای این شکلکا تنگ شده بود