سلام

میخواستم بیام در مورد شب یلدا بنویسم. ولی هیر چی فکر میکنم فالم یادم نمیاد.

جای دوستان خالی. بسی خوش گذشت.


جناب حافظ هم لطف فرمودن و بهانه دست خان داداش و ته تغاری دادن جهت اذیت من . جوری که آقای بابا هم همراهی میفرمودن باهاشون :دی


زمستون رو دوست دارم. فصل منه :)


از احوالاتم: تازه دارم میفهمم وقتی  یکی میگه وقت سر خاروندن ندارم یعنی چی :دیییییییی



تهدید جدی: اگه کامنت نذارین دیگه نمینویسم (شوخی بودا )       چه دلم برای این شکلکا تنگ شده بود





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد