اینجانب فردا امتحان دارم و در حد پیش دبستانی این درس ها رو بلدم :دی

مشاورم دیشب زنگ زده بود و بنده منزل نبودم:-" تلفنم هم که خدا رو شکر قطع هست :دی

امروزهم کلی برنامه برام ایمیل کرده امیدوارم بتونم انجامشون بدم. یعنی مجبورم انجامش بدم. بهار جان تصمیم قطعی گرفته و حتمن و باید سر قولش به خودش بمونه تا به نتیجه مطلوب برسه.آفرین دختر خوب. برات کادو میخرم. چی دوست داری؟ :))



دیروز که گفتم ممکنه اینجا رو به آقای بابا نشون بدم، رفتم یکم آرشیو رو خوندم دیدم زیاد موردی نداره فقط بعضی از پستها رو باید ادیت کنم یا حذفشون کنم :دی نه اینکه موردی باشه ولی خب خجالت میکشم اگه یه سری مطالب رو بخونن و یه سری هم ممکنه اذیتشون کنه و ناراحت بشن.


دیگه: من که نترسیدم. ترس برای چی؟ از نوشته های اینجانب ترس میتراود آیا؟ :دی

بعدی: اعتماد چی؟ به کی اعتماد دارم یا ندارم؟ نفهمیدم خب

بعدی: بله همه رو دعا کردم . اصلن این دفعه برای خودم هیچی دعا نکردم . باور میکنید؟

بعدتر: همه نظرات مخفی رو من اینجا جواب بدم؟ موافقید باقیش بمونه؟باشه؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد