امشب شب یلدا هست و از فردا زمستون شروع میشه. زمستون رو خیلی دوست دارم و یه خاطره ی فراموش نشدنی باهاش ...

 

حضرت حافظ بیا و امشب آبرو داری کن :))))

 

دیشب خواب معلم زبان قبلیم رو دیدم. کلی حرف زدیم با هم. دلم براش تنگ شده :-"

در مورد معلم جدید و اینکه چرا دیگه نرفتم سر کلاسش و بعدشم رفتیم با هم مهمونی :)))

 

چه خوابهایی میبینم من

 

خواب رییس رو هم دیدم کلی خشن شده بود :)))

 

یعنی اینقدر خوابهام واقعی به نظر میاد که روی برخورد ها و حس هام در واقعیت هم اثر میذاره :)))


پ.ن: گفته بودم چقدر کار کردم؟ :-" اوهوم. کلی دختر خونه شدم و عین خانوما بدون غر زدن کمک کردم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد