دیشب صحبت از تغییر شغل یکی از اشناها شد و من هم از خدا خواسته برگشتم به مامان خانوم میگم : وای بنده خدا راحت شد میخواست بمونه اینجا چیکار؟(الان یعنی لو رفت که طرف همکارم بوده؟)

که آقای بابا فرمودن: شما(یعنی من ) هم دلت میخواد شغلتو عوض کنی؟

من هم فرمودم: بله شما روزنامه که میخرید من یواشکی آگهی استخداماشو نگاه میکنم

ایشون: خب دوست داری کجا کار کنی؟

من: مهد کودک نی نی ها

ایشون:(اصلا به روی خودشون نیاوردن و مشغول تغییر کانال تی وی و این یعنی پایان گفتگو :دییییی)

پ.ن: من مستقیم از این ور مینویسم و نظرات رو هم برای خودم میخونم.از بس حسودم دلم میخوادکامنتایی که برای من گذاشته شده رو فقط خودم بخونم

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد